پروندهاي براي بازشناسي طب سنتي و اسلامي

طب استعماری و سعادت نسلی که در دست ماست.../ لعیا اعتمادسعید

همزمان با پیشرفت علم، غربی‎ها خیانت‎ها و ظلم‎‎های بسیاری به آن کردند. صاحبان تفکر الحادی که همواره علم را از دین جدا می‎پنداشتند، سطح آن را تا آنجا تنزل دادند، که در آن از انسان به‎عنوان حیوان ناطق یاد می‎شود. چنین علمی از دیدگاه اندیشمندان، دانش اصیل نیست و تنها پوسته‎ای از علم است و توان آن را ندارد تا انسان را به‎سوی خصال الهی رهنمون شود. در این میان علم طب نیز از این ظلم‎ها در امان نمانده و به گفته بنیانگذار انقلاب اسلامی به طب استعماری تبدیل شده است. غرب برای کشور‎های عقب افتاده فرهنگ استعماری صادر می‎کند و چیز‎هایی به آن‎ها می‎دهد تا همچنان وابسته باشند. رهبر فرزانه انقلاب نیز از ملازمت دیرینه علم و دین در کشور سخن می‎گویند و در اين باره از علما و پزشکان و منجمان و ریاضیدانان بزرگی چون ابن سینا، محمدبن زکریای رازی و ابوریحان‎بیرونی که همگی از علمای بالله و صاحبان دین و متفکران دینی بوده‎اند؛ یاد می‎کنند. اما سوال اينجاست كه چرا چنین چیزی در دنیای امروز یافت نمی‎شود؟! چرا امروز طب در حوزه‎‎های علمیه تدریس نمی‎شود؟ آیا میان پزشکی امروز و مبانی اعتقادی و فلسفی ما پیوندی وجود دارد؟!

و در این‎جاست که طب استعماری دقیقا از همین منافذ استفاده می‎کند و تا جایی‎که مقدور است، تحقیقات و افتخارات علمی را از بین می‎برد و اگر نتواند، آنها را به نام خود به ثبت می‎رساند تا خودباختگی فرهنگی در میان ملل مختلف ايجاد كند و پس از آن به معادل‎سازی دست می‎زند.

اما نکته این‎جاست که انسان با تکیه بر عقلانیت مستقل از وحی و روش‎‎های تجربی صرف، نمی‎تواند به طبی دست یابد که صلاحیت مدیریت حوزه سلامت بشر را دارا باشد و اساسا مفهوم سلامتی در طب اسلامی با مفهوم آن در طب رایج‏، فرسنگ‎ها فاصله دارد. سلامت حقیقی بهدنبال برنامه‎ای حاصل خواهد شد که انسان را در هماهنگی کامل با نظام آفرینش قرار دهد.

در این میان، نسخه غربی‎ها به گونه دیگری است. آن‎ها وابستگی ما را خواستارند در حالی‎که تنها راه ما برای استقلال و رشد حقیقی این است که به فرموده امام وابستگی فکری و قلبی را کنار بگذاریم. ما آمده‎ایم تا به امام عزیزمان بگوییم حتی اگر به لحاظ وجود جوانان تحصیل کرده ضعيف شویم و مورد انتقاد روشن‎فکران قرار گیریم و نسبت عقب‎ماندگی‎مان دهند؛ از زندگی اروپایی‎مآبانه انتقاد خواهیم کرد و ارکان مختلفش را به چالش خواهیم کشید‏، چراکه ممکن است به فرموده ایشان در بین مردم کسانی به فکر بیفتند و سنجش‎هایی کرده و راهی به آگاهي از خطا کاری‎‎های خود پیدا کنند و برای دوره‎‎های بعد از این زمان هم طرفدارانی برای این مسلک پیدا شود و قدم‎هایی برای سعادت نسل آتیه برداشته شود. ما نمی‎هراسیم و گفتنی‎ها را می‎گوییم چراکه سعادت نسلی دیگر در دست ماست .


 صفحه اصلی وبلاگ